زندگی مازندگی ما، تا این لحظه: 18 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
انتظار من برای امدنتانتظار من برای امدنت، تا این لحظه: 18 سال و 1 روز سن داره
شیواشیوا، تا این لحظه: 37 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

نبودن تو یعنی...

اولین

امروز دارم به این فکر میکنم که دقیقا اولین دکتر رفتنمون کدوم و چه موقع بود؟ الان یادم اومد که دقیقا ما تابستون سال 86 بود که رفتیم پیش دکتر میرفخرایی شهرخودمون. دکتر بیسواد یه نگاه خوشبینانه کد و گفت این کلومیفن ها رو بخوردید اخر ماه برید تست بتا بدید. اصلا به خودش زحمت نداد برامون تستی چیزی بنویسه. و ما اون ماه و قرصها  رو خوردیم. غیر از کلومیفن چیزای دیگه ای هم بود البته که  خوردیم. اما ماه بعد همسر خودش دست به کار شد و آزمایشهایی رو که فکر میکرد لازمن دادیم.که تو اون بعدازظهر گرم تابستون که بعد از اینکه از ازمایشگاه بیرون اومدیم و همسر بلافاصله پاکت جواب آزمایش و باز کرد داشتیم تو پیاده رو قدم زنان میرفتیم و من اون لحظه یادکه که...
30 بهمن 1393

مامان شدن ترانه

ترانه یکی از دوستای خوب همشهریمه و آشنایی ما بیشتر از طریق نی نی سایت بود. ترانه یازده سال بود منتظر نی نی بود و تا حال 6 بار iui و دو بار ivf کرده بود و همه بی نتیجه. این بار آخر خیلی به تغذیه اش رسید و مثبت هم فکر میکرد و نتیجه صبرشو گرفت. از اینجا هم باز به دوست خوبم تبریک میگم. امیدوارم نی نی اش بعد نه ماه سالم بیاد بغلش. منم امروز کار جمع آوری داده هامو تموم کردم. و با شیرینی رفتم کلاسی که باهام همکاری کرده بودند. بچه های خوبی بودند خدا رو شکر همکاری هم کردند و از بردن شیرینی و آبمیوه خیلی خوشحال شدند که قدر زحمتاشونو دونستم و به زور چیزی و ازشون نخواستم بهشونم گفتم هر کاری کردند لطفشون بوده. خانم درزی نژاد عزیزم هم لطف کرد و از بچه ...
28 بهمن 1393

قصه های من برای تو

عسلک نازم، باز بی تابی های من برای تو و حضورت در درونم اور دوز کرده. باز دلم با همه قدرتش تو را میخواهد، بویت را نفس گرم پاکت را، و صدای خنده ناشنیده ات را. این روزها گرچه زمستان چندان سرد هم نیست و از دانه های برف و سوز سرما خبری نیست ولی خانه دلم من سردتر و بی رمق تر از همیشه است نازنیم. سایه ها بلند تر از همیشه شده اند برای من. خانه همین اکنون که در حال نوشتنم لبریز از سکوت است و تنهای صدای کیبورد من است که سکوت را اندکی میشکند. خانه ما دیگر سالهاست به این سکوت عادت کرده. البته غیر  از صدای کیبورد گهگاهی صدای بم پکیج و و صدای یخچال هم به گوش میرسد. اینها تنها صداهاییست که روز مرا میسازد. دیشب این بانوی میانسال بسیار هوای شکستن بغض...
2 بهمن 1393
1